اقسام شرک از نظر قرآن
شرک در اصطلاح و فرهنگ قرآنی، به معناى شریک قائل شدن براى خدا در فرمانروایى یا ربوبیّت اوست. از نظر قرآن مشرکان به یک معنا همان کافران هستند؛ زیرا اگر کافران مطلقا خدا و الوهیت را قبول ندارند، مشرکان نیز به نوعی گرفتار همان هستند؛ چرا که باور به شریک برای خدا در معبودیت یا ربوبیت یا الوهیت یا هر چیزی دیگر که از شئونات خدا است، به معنای کفر است. مشرکان به ظاهر خدا را در خالقیت قبول دارند، ولی برایش در حوزه ربوبیت و پروردگاری استقلالی قائل نیستند و بر این باورند که در کنار خدا در سطح ربوبیت و پروردگاری کس یا کسانی هستند.بر اساس تحلیل و تبیین اندیشمندان اسلامی، شرک انسانهای خداباور در حوزه دین و دینداری به دو گونه است: ۱. شرک بزرگ یا شرک جلی که همان شریک قائل شدن براى خدا است.2- شرک کوچک یا شرک خفی که از مصادیق آن ریا، نفاق یا در نظر گرفتن غیر خدا با او در امور است. بسیاری از مومنان به شرک خفی دچار هستند. در روایات، مواردی همچون ریا، خواستن از غیر خدا و دوست داشتن ظلم از مصادیق این شرک به حساب آمده است.امام صادق(ع) فرموده است: شخصی که بگوید: اگر فلانی نبود هلاک میشدم و اگر فلانی نبود چنان و چنان بر سرم میآمد و اگر فلانی نبود خانوادهام از دست رفته بود، برای خداوند شریک قرار داده است. راوی خطاب به امام گفت: (آیااشکال دارد) بگوییم اگر خدا بر من به سبب فلانی منت نگذاشته بود هلاک شده بودم. امام(ع) فرمود: این خوب است و این گونه سخن گفتن و مانند آناشکالی ندارد.اشخاصی که گرفتار نفاق و ریا و مانند آنها هستند، ارزشی در سطح ارزشی که برای خدا قائل هستند، برای چیز یا کسی قائل میشوند که این گونه رفتار را در پیش میگیرند. این بدان معناست که شرک رفتاری بر آمده از شرک باوری و اعتقادی است.این شرک را از آن جهت شرک خفی گفتهاند که حقیقت آن در جان و روان مردم وجود دارد و حتی گاه مومنان از وجود آن در قلب خویش خبر ندارند در حالی که خود را جزو موحدین مطلق میشمارند؛ زیرا شرک به طور کلی، قرار دادن هر چیزی در ردیف و هم سطح خدا است نه در طول یا به عنوان مظهر تجلیات اسمای الهی.پیامبر(ص) درباره شرک خفی میفرماید: شرک، پنهانتر است از صدای پای مورچگان کوچک بر روی سنگ صاف در شب ظلمانی و کمترین درجه شرک این است که ظلم (ظالمی) را دوست و عدل (عادلی) را دشمن بدارد. در این باره آمده است که آن حضرت (ص) فرمودند: خطرناکترین چیزی که از آن برشما میترسم، شرک اصغر است. اصحاب گفتند: شرک اصغر چیستای رسول خدا؟ فرمود: ریاکاری، روز قیامت هنگامیکه مردم با اعمال خود در پیشگاه خدا حاضر میشوند، پروردگار به آنها که در دنیا ریا کردند میفرماید: به سراغ کسانی که به خاطر آنها ریا کردید بروید، ببینید پاداشی نزد آنها مییابید؟ امام صادق(ع) فرمودند: هر کس نماز بگزارد و یا روزه بگیرد و یا بردهای را آزاد کند و یا حج انجام دهد و مقصودش آن باشد که مردم از وی خوششان بیاید، مشرک به حساب میآید، ولی شرک او قابل گذشت است. شخصی خطاب به پیامبر اسلام گفت: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهی، پیامبر(ص) فرمود: آیا برای خداوند شریک و همردیف قرار میدهی. تنها بگو اگر خدا بخواهد.از نظر قرآن، خدا غیور است و همین غیرت موجب میشود تا غیرت زدایی کند و هیچ کس را در سطح خویش نپذیرد و مشرک را به سختترین عذابها گرفتار سازد. خدا درباره رفتار مشرکان این گونه میفرماید: و مشرکان براى خدا از آنچه از کشت و دامها که آفریده است سهمى گذاشتند و به پندار خودشان گفتند: این ویژه خداست و این ویژه بتان ما! پس آنچه خاص بتانشان بود، به خدا نمى رسید؛ و آنچه خاص خدا بود، به بتانشان مى رسید. چه بد داورى مى کنند؟! (انعام، آیه ۱۳۶)در این آیه بیان شده که خدا بهترین شریک است؛ زیرا سهم خویش را به بتان میدهد و مطلقا عملی که برای شریک انجام شده باشد، نمیپذیرد.هر چند که از نظر فقهی، دارنده شرک خفی، از دایره اسلام خارج نمیشود و احکام مشرک به شرک اکبر و جلی بر آنان بار نمیشود، ولی باید توجه داشت شرک خفی موجب میشود که از نظر کلامیشخص در آخرت دست خالی باشد؛ زیرا چیزی را در قالب توحید با خود به سرای آخرت نبرده است تا بتواند از آن بهره برد.به سخن دیگر، شرک خفی برخلاف شرک جلی، باعث خارج شدن شخص از اسلام نمیشود؛ چرا که بسیاری از مومنان به این شرک گرفتار هستند، چنانکه خدا میفرماید: و بیشتر آنها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند(یوسف، آیه ۱۰۶)، ولی باید دانست که بر اساس آیات قرآن از جمله آیه ۱۳۶ سوره انعام چنین شخصی با همه اعمال صالح که انجام میدهد، دست خالی بوده و ره توشه آخرت ندارد؛ زیرا خدا هر عمل شرکآلود را نمیپذیرد تا ذخیره آخرت او شود.ریشهها و خاستگاه شرک را باید در بینش و نگرش نادرست مشرکان جست؛ زیرا اگر انسان شناخت دقیق و کامل از هستی شناسی و خداشناسی داشت، هرگز گرفتار انواع شرک حتی شرک خفی نمیشد؛ اما افکار و عقایدی که شخص مشرک بدان گرفتار است، او را به سوی انواع شرک سوق میدهد. از همین رو خدا به حوزه هستی شناسی و خداشناسی توجه میدهد تا معلوم شود که چرا گرفتار شرک میشویم و چگونه میتوانیم از آن نجات یافته و به توحید کامل و محض برسیم.مهمترین عواملی که موجب شرک میشود موارد زیر است:۱. جهالت علمی: ناآگاهى به عظمت خدا و نقش او در تدبیر هستى، موجب شرک است؛ یعنی کسانی که از عقل و علم بهرهای نبرده اند، دچار شرک میشوند. ۲. جهالت عقلی: بى خردى و تعقّل نکردن در عقیده خود، زمینهساز شرک ورزى است؛ زیرا چنانکه گفته شد، عقل و علم، انسان را نسبت به هستی شناسی و خداشناسی به واقعیتهایی میرساند که عامل رهایی از شرک است؛ چرا که عاقل عالم درمییابد که هستی، همه مظاهر نورالله است و این مشیت و اراده الهی است که بر همه هستی سلطه دارد و همه چیز و همه کس در راستای اراده و مشیت الهی فعالیت میکنند و هیچ چیزی جدا از مشیت و اراده او نیست؛ ۳. سفاهت و فقدان رشد: سفیه کسی است که از روی سبک مغزی و کم عقلی عمل میکند؛ از نظر قرآن، کسانی که از ایمان و اسلام به دور هستند و کفر میورزند و در رفتار فسق و عصیان دارند، چنیناشخاصی سفیه هستند؛ ۴. شک و ظن: شک به معنای پنجاه پنجاه و ظن به معنای گرایش به حقیقت نه در سطح علم و قطع، از اموری است که موجب شرک ورزی میشود؛ زیرا وقتی انسان نسبت به هستی یا خدا علم قطعی و یقینی نداشته باشد و بخواهد بر اساس شک و ظن عمل کند، به طور طبیعی حقیقت را ندیده یا ناقص دیده است و حکمیکه میکند نیز بر اساس همان عدم شناخت کامل از حقیقت خواهد بود. ۵. هواپرستی: کسانی که به جای عقل دنبال هواپرستی هستند و شهوت و غضب را حاکم بر عقل و عمل خویش میکنند، گرفتار شرک ورزی میشوند.(انعام، آیه ۵۶ و ۱۴۸ و ۱۵۰)
برچسبها: اقسام شرک, قرآن