کسب حسنات دنیوی و اخروی، نیاز بشر
حسنات مجموعهای از امور نیکی است که انسان بدان نیاز داشته و از بهره مندی آن مسرور میشود. در برابر حسنات، سیئات است که به طور طبیعی انسان بدان نیازی ندارد، ولی به وسوسه شیطانی و هواهای نفسانی گرفتار آن شده و از وجودش رنج میبرد.از نظر آموزههای وحیانی قرآن، انسان میبایست نه تنها خود برای کسب «حسنات» و دوری و رهایی از «سیئات» تلاش کند، بلکه از خدا بخواهد تا خدا حسنات دنیا و آخرت را نصیب او سازد و از سیئات دور نگه دارد.
البته از نظر قرآن، حسنات در یک سطح نیستند؛ زیرا برخی از حسنات به سبب ویژگی خاص خود، برتر از دیگر حسنات است؛ چرا که سودمند آنها بیش تر، ماناتر، پایاتر، ژرف تر و سودمندتر است، از نظر قرآن، تفاوت و فرقی میان حسنات دنیوی و اخروی وجود دارد که توجه یابی به آنان موجب میشود تا انسان «عاقل و عالم» انتخاب درستی میان «حسنات» داشته باشد. به این معنا که انسان عاقل در میان انبوه حسنات و مصادیق گوناگون آن، دنبال حسناتی میرود که از ویژگی «سودمندی بی پایان و ماندگاری» برخوردار باشد و آثار و پیامدهایی آن محدود به زندگی دنیوی نشود. از همین روست که به دنبال مثلا «ولایت» میرود که بر خلاف «نبوت و رسالت» محدود به دنیا نیست؛ زیرا ولایت از اموری است که در آخرت نیز ادامه مییابد؛ در حالی که رسالت و نبوت در محدوده دنیا معنا دارد و در آخرت ادامه نمییابد.(یوسف، آیه ۱۰۱؛ فصلت، آیه ۳۱)
بنابراین، اگر کسی بخواهد دنبال حسناتی در دنیا باشد که از ویژگی پایایی و مانایی برخوردار باشد، دنبال حسنه «ولایت» میرود و بر آن است تا خود را تحت «ولایت الله» و مظاهرش قرار دهد که مهم ترین حسنات دنیا و آخرت است.
فرق دیگری که میان حسنات است، تفاوتی است که میان حسنات مادی و معنوی است. از نظر قرآن، «حسنات مادی» میتواند به عنوان «ابتلاء» مطرح باشد؛ در حالی که «حسنات معنوی» این گونه نیست و اگر در قرآن از ابتلاء به حسنات سخن به میان آمده است(اعراف، آیه ۱۶۸)، مربوط به حسنات مادی است. کسی که بهره مند از حسنات معنوی چون نماز و ولایت و محبت باشد، هرگز این حسنات به عنوان «ابتلائات» مطرح نمیشود.از نظر قرآن، خاستگاه و منشای همه حسنات کسی جز پروردگار عالمیان نیست. خدا در قرآن از انسانها میخواهد تا همه چیز خویش را از خدا بخواهند. بنابراین، درخواست حسنات دنیوی و مادی و نیز معنوی و اخروی میبایست به عنوان یک «سنت» در مردمان مطرح باشد، هر چند که ممکن به حکمت یا مصحلت به برخی از درخواستها پاسخ مثبت داده نشود و به ظاهر چیزی نصیب درخواست کننده نگردد؛
بنابراین، لازم است تا انسان صفر تا صد نیازهای خویش را از خدا مسالت کند و بخواهد. از جمله مهم ترین آنها، حسنات دنیوی و اخروی است. خدا میفرماید کسانی که حسنات دنیوی را از ما میخواهند به آنان در همین دنیا میدهیم، اما چیزی برای آخرت آنان نخواهند ماند و بهرهای در آخرت از آن نمیبرند؛ اما کسانی که حسنات دنیا و آخرت را با هم طلب میکنند، در دنیا و آخرت بهره مند از حسنات خواهند بود.از نظر قرآن، برخی از حسنات دنیوی مانند مال و ثروت اگر افزون بر بهرههای شخصی دنیوی، با انفاق در اختیار دیگران قرار گیرد، شخص از آثار آن در دنیا و آخرت به شکل مضاعف بهره مند میشود؛ زیرا کسی که یک دانه گندم انفاق میکند، پاداشی مضاعف میگیرد؛ زیرا خدا یک دانه را هفت خوشه کرده که بر سر هر خوشه صد دانه است که مجموع آن هفتصد دانه خواهد شد؛ البته این تمام پاداش نیست، بلکه خدا هر چه بخواهد بر آن میافزاید و یک دانه را هزار بلکه چند برابر میکند.(بقره، آیه ۲۶۱)پس انسان میتواند حسنات دنیوی از جمله مال و ثروت حلال را با انفاقات خویش در قالب احسان به گونهای افزایش دهد که اضعاف مضاعف است. البته بهره مندی انسان از این افزایش اختصاص به آخرت ندارد، بلکه در همین دنیا اتفاق میافتد. از همین روست که خدا از فقیران نیز میخواهد از همان دارایی اندک خویش که خدا روزی او کرده، انفاق کند تا به اضعاف مضاعف آن دست یابد. از نظر قرآن، مهم ترین حسناتی که انسان میبایست درخواست کند، حسناتی است که ارزش بسیاری دارد و انسان میبایست تمام زندگی خویش را وقف کسب آن کند. شکی نیست که همسر خوب و مال حلال و فرزند خوب از مهم ترین حسنات در زندگی است که اگر به خوبی از آنها بهره گرفته شود، حسنات اخروی و معنوی او نیز افزایش مییابد و انسان به «سعادت واقعی» دست مییابد.
خدا در قرآن، یکی از مهم ترین حسناتی که انسان میبایست با خود به عنوان «فضلیت نیک» داشته باشد، ولایت دانسته است؛ در حقیقت، آن حسنهای که هر انسانی میبایست در آخرت با خود داشته باشد، فضلیت ولایت و محبت اهل بیت(ع) است؛ و کسی که ولایت اهل بیت را با خود نداشته باشد، جزو ولایت طاغوت است.با توجه به نقش ولایت در زندگی دنیوی و آخروی انسان و ادامه یافتن «ولایت» در آخرت به عنوان ولایت الله میبایست گفت که تنها صالحان تحت ولایت الله میتوانند در دنیا و آخرت از ولایت الهی برخوردار باشند؛ زیرا خدا میفرماید: إبى تردید سرور و مولای من آن خدایى است که قرآن را فرو فرستاده و همو ولایت و سرپرستی شایستگان در دست دارد. (اعراف، آیه ۱۹۶)از نظر آموزههای وحیانی قرآن، کسی از تمامیت «فضلیت کمالی ولایت الهی» بهره مند میشود و از این حسنه سود میبرد، که در دنیا «تولی و تبری» داشته باشد؛ زیرا از نظر آموزههای وحیانی قرآن، ایمان چیزی جز «حب و بغض» نیست؛ بر اساس روایات هر چند که در دنیا شرط ایمان آن است که شخص دارای تولی و تبری بوده و حب و بغض را با هم داشته باشد؛ یعنی ایمان به ولایت الله را با کفر نسبت به ولایت الطاغوت بیامیزد؛ اما در عالم برزخ نیازی نیست که شخص برای رهایی از دوزخ، تولی داشته باشد، بلکه کرامت اهل بیت(ع) تا جایی است که از دشمنان میخواهند، «بغض» را کنار بگذارند؛ یعنی حتی اگر «تولی» و «محبت» نسبت به اهل بیت(ع) ندارند، دست کم «بغض» نداشته باشند تا از دوزخ رهایی یابند.از علامه طباطبایی در کتاب ولایت ایشان نقل است که برای ورود به بهشت «عدم انکار ولایت» کفایت میکند، و وقتی به افراد در عالم برزخ این ولایت عرضه میشود، آنانی که ولایت را انکار نمیکنند و «بغض» نمیورزند، به بهشت میروند، ولی آنانی که «انکار» کرده و بغض میورزند به دوزخ میروند. این همه بیانگر کرامت اهل بیت(ع) است که حتی از دشمنان خویش میخواهند اگر «تولی» و «محبت» و «مودت» ندارند، دست کم «بغض» نورزند تا به بهشت در آیند.
برچسبها: حسنات دنیوی و اخروی, نیاز بشر